و من تردید داشتم که با نبودنت آرام می شوم یا با بودنت خوشبخت؟
و حتی شک داشتم که آرامش را می خواهم یا خوشبختی را!
و هنوز دست و پا میزنند
ذهن خسته ام…
قلب درمانده ام…
چشمان بهت زده ام…
حرف هایم این روزها سر و ته ندارد!!
سهم منسهم من زمستانی است که شعله های بخاری درک زمستانی بودن دنیا را از من میگیرد. | ||
تــردیـد !
و من تردید داشتم که با نبودنت آرام می شوم یا با بودنت خوشبخت؟ [ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, ] [ 3:27 ] [ تـــوت فـرنـگــی ]
[ مهر سکـــــــــــــــــــوت !
برای زندگی کردن بهانهای نمیخواهم برای نفس کشیدن تقلایی نمیکنم و برای گفتن نگفتنیهایم هم چارهای نمیجویم سکوت . . . و تنها سکوت! و دیواری از نشدن و نرسیدن و باز هم سکوت و قلبی تنها با احساسی عجیب و نگاهی عمیق با حسرتی همیشگی و آهی تمام نشدنی برای تمام طول زندگی
دنیای عجیبی است؛ بودن به شرط نگفتن!!!!!!!
[ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, ] [ 3:11 ] [ تـــوت فـرنـگــی ]
[ دیالوگ
مرا ببخش اگر سوالهایت را بی جواب گذاشتم [ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, ] [ 3:6 ] [ تـــوت فـرنـگــی ]
[ |
||