سهم من

سهم من زمستانی است که شعله های بخاری درک زمستانی بودن دنیا را از من میگیرد.

از سر بی حواسی

نمی دانم 
کدامیک بی خاصیت تریم
نسخه ای که در کتابخانه ام خاک می خورد 
دستی که بی پروا مرا می گردد
یا من
که شبی تیره تر از پالتویم می جویم 
تا در آن مخفی شوم.

همین قدر می دانم 
که چیزی نمانده ست از دانستن م
و راه که می روم
منتظر نیستم تا به جایی برسم
از تاریکی به تاریکی.

سعید عقیقی

[ شنبه 17 آبان 1393برچسب:, ] [ 14:40 ] [ تـــوت فـرنـگــی ] [ ]
پـزشک مخصـوص فـرعــون

سیـنـوهه:

ممکن است که لباس و زبان و و رسوم و آداب و معتقدات مردم عوض شود ولی حماقت آنها عوض نخواهد شد و در تمام اعصار می توان به وسیله ی گفته ها و نوشته های دروغ مردم را فریفت.

زیــرا همانطور که مگس عسل را دوست دارد;مردم هم دروغ وریا و وعده های پـوچ را که هرگز عملی نخواهد شد دوست دارند.

[ شنبه 17 آبان 1393برچسب:, ] [ 14:39 ] [ تـــوت فـرنـگــی ] [ ]
...

خدایا...

آغوشت را امشب به من می دهی؟
برای گفتن، چیزی ندارم!

فقط می شود من بغض کنم؛ تو بگویی: مگر خدایت نباشد که اینگونه بغض کنی...

می شود من بگویم: خدایا...؟
تو بگویی: جان دلم،

می شود بیایی...؟ تمنا میکنم...
گله دارم...از که نمیدانم ... از چه نمیدانم...!

این روزها دردی برمن سنگینی میکند؛
که نمیدانم دلیلش چیست، کیست..!
بی حس شده ام و کمی خسته...
از تمام جهانت...!

دلم اطمینان میخواهد....و اندکی آرامش...
میدانم که میدانی ویقین دارم که بخشنده ترینی!

مرا دریاب....

[ شنبه 17 آبان 1393برچسب:, ] [ 14:38 ] [ تـــوت فـرنـگــی ] [ ]

دلم میخواهد من باشم و تو و

میزی به وسعت دستان به هم گره خوردیمان

و قهوه ای که تلخی اش در شیرینی لحظه هایمان حل می شود

دلم،یک آهنگ می خواهد به لطافت نوازش باد و نگاهی به سیاهی شب

و حضوری گرمتر از خورشید و نوازش دستان پرمهری که ذره ذره دلتنگی ام را ذوب کند.

S.Z

[ شنبه 17 آبان 1393برچسب:, ] [ 14:38 ] [ تـــوت فـرنـگــی ] [ ]